پناهگاه عاشق تنها

                                                     

اين روزا


اين روزا عادت همه رفتن ودل شكستنه


درد تموم عاشقا پاي کسي نشستنه


اين روزا مشق بچه ها يه صفحه آشفتگيه


گرداي رو آينه ها فقط غم زندگيه


اين روزا درد عاشقا فقط غم نديدنه


مشكل بي ستاره ها يه عمر ستاره چيدنه


اين روزا کار گلدونا از شبنمي تر شدنه

 

آرزوي شقايقا يه شب کبوتر شدنه


اين روا آسمونمون پر از شكسته باليه


جاي نگاه عاشقت باز توي خونه خاليه


اين روزا کار آدما دلهاي پاك رو بردنه


بعدش اونو گرفتن و به ديگري سپردنه


اين روزا کار آدما تو انتظار گذاشتنه


ساده ترين بهانشون از هم خبر نداشتنه


اين روزا سهم عاشقا غصه و بي وفاييه


جرم تمومشون فقط لذت آشناييه


اين روزا توي هر قفس يكي دو تا قناريه


شبها غم قناريها تو خواب خونه جاريه


اين روزا چشماي همه غرق نياز شبنمه


رو گونه هر عاشقي چند قطره بارون غمه


اين روزا ورد بچه ها بازي چرخ و فلكه


قلباي مثل دريامون پر از خراش و ترکه


اين روزا عادت گلها مرگ و بهونه کردنه


کار چشماي آدما دل رو ديونه آردنه


اين روزاکار رويامون از پونه خونه ساختنه


نشونه پروانگي زندگي ها رو باختنه


اين روزا تنها چارمون شايد پرنده مردنه


رو بام پاك آسمون ستاره رو شمردنه


اين روزا آدما ديگه تو قلب هم جا ندارن


مردم ديگه تو دلهاشون يه قطره دريا ندارن


اين روزا فرش کوچه ها تو حسرت يه عابره


هر جا يكي منتظر ورود يه مسافره


اين روزا هيچ مسافري بر نمي گرده به خونه


چشاي خسته تا ابد به در بسته مي مونه


اين روزا قصه ها همش قصه دل سوزوندنه


خلاصه حرف همه پر زدن و نموندنه

                            

نوشته شده در دو شنبه 23 دی 1392برچسب:این روزها,ساعت 15:27 توسط سعید| |


Power By: LoxBlog.Com